نوشته اصلی توسط
hadi789
سلام دوستان می خام داستان واقعی زندگیم رو بگم و از شما مشورت فکری بخام
متاسفانه فردی ده سال قبل به من گیر داد گفت که آدم خوبی هستم و می خاد دخترش رو بده بمن . اما بعد کمی مدت متوجه شدم که
میره پشت سر من میگه من عاشق دخترش هستم . و به دورغ میگه که من آمادگی ازدواج ندارم و باید صبر کنیم تا آماده بشه یعنی منظورش من هستم . خلاصه یک روز متوجه شدم که این آدم اصلا قصد دادن دخترش رو بمن نداره گفتم اقا بیایم خواستگاری گفت که دخترش ازدواج کرده و رفته پی زندگیش. بعدا متوجه شدم که میره پشت سرمن میگه من از دخترش خواستگاری کردم و ول کردم رفتم . این آدم به بهانه های مختلف ده ساله که پشت سر من میره دروغ میگه و خصوصی ترین مسائل زندگی منو از دوستام می پرسه و جای دیگه میره بازگو میگنه .
یک بار هم شکایت کردم فایده ای نداشته .گفتم چرا زندگی منو خراب میکنی گفت قیافه تو شبیه کسی هست که منو اذیت کرده ده ها سال قبل . و دخترش رو بمن نداده . حالا چون تو قیافت خیلی شبیه اون فرد هست منم از اذیت کردن تو لذت می برم . حالا می خوام از ما دوستان بپرسم که اسم این بیماری چیه که این آدم داره ازش لذت می بره .